بازخوانی پرونده هسته ای ایران (1)
در بحث هسته ای حساسیت موضوع از اینجا نشئت می گیرد که در فناوری های مربوط به بخش هسته ای، بخش چرخه سوخت یک حساسیت ویژه ای دارد. (1) به دلیل اینکه توانمندی در چرخه سوخت، مساوی است با توانمندی یک کشور برای ساخت سلاح هسته ای در زمانی که اراده سیاسی آن کشور بر این امر تعلق بگیرد. یعنی کشوری که چرخه سوخت دارد، می تواند اورانیوم را غنی کند و کشوری که می تواند اورانیوم را تا یک مرز حدوداً 3/5 درصد غنی کند، این توانمندی را خواهد داشت که آن را تا بیش از 90 درصد هم غنی کند و به همین دلیل، این توانمندی امروزه با حساسیت فوق العاده ای در محافل بین المللی مورد بحث است. (2)
کشوری که دارای این توانمندی باشد، با نگرانی و حساسیت با آن برخورد می شود. معمول این است که فشار را به کشوری وارد می کنند که در آستانه است. یعنی اگر واقعاً کشوری این توانمندی را به طور کامل به دست بیاورد، ادامه فشار بسیار سخت و یا ناممکن می شود و کشوری هم که به زودی به این توانمندی نمی رسد، قاعدتاً فشاری بر آن وارد نمی شود؛ اما کشوری که در آستانه دستیابی به فنّاوری قرار می گیرد، فشارهای فراوانی به آن وارد می شود تا فعالیت خود را متوقف کند و به سمت تکمیل آن توانمندی نرود، و لذا در این حالت، فشارها دوچندان می شود.
فنّاوری چرخه سوخت
یکی از پروژه هایی که جمهوری اسلامی ایران از 17- 16سال قبل، یعنی از سال های 67-1366 دنبال می کرد، این بود که بتواند فنّاوری چرخه سوخت را به دست آورد؛ زیرا همواره استفاده از انرژی هسته ای را مدنظر داشتیم و می خواستیم دارای نیروگاه هسته ای باشیم و اینکه بتوانیم سوخت آن را هم خودمان تولید کنیم.برای اینکه بتوانیم فنّاوری و امکانات چرخه سوخت را از کشوری خریداری کنیم، تلاش زیادی شد. در آن سال ها و شرایط آن زمان، ما بیشتر دنبال شوروی و چین بودیم، ولی هیچ کشوری حاضر نشد که این فنّاوری را به ما بدهد.
گرچه حق طبیعی یک کشور است که دارای چرخه سوخت باشد، اما به دلیل قابلیت هایی که در سایه این فنّاوری ایجاد می شود، از دادن این فنّاوری به ما پرهیز می کردند. (3) لذا تلاش برای اینکه بتوانیم این توانمندی را از طرق مختلف به دست آوریم، آغاز شد. برای مثال فعالیت هایی که باید در داخل کشور انجام بگیرد تا به توانمندی های ملّی در این زمینه برسیم و یا ورود به بازار سیاه و تماس با افراد و شبکه های مختلف در این زمینه شروع شد. قدم هایی در داخل برداشته شد و یکسری امکانات از طرق مختلف آماده شد.
در سال های اخیر، یعنی از سال 1378 تصمیم گرفته شد تا امکاناتی را که داشتیم، فعال تر کنیم. به همین دلیل، تلاش مضاعفی در کشور آغاز شد و اختیاراتی به سازمان انرژی اتمی داده شد که قبلاً در اختیار این سازمان نبود. یعنی از لحاظ اعتبارات و نحوه هزینه آنها با تسهیلات جدید و مقررات ویژه، دست سازمان باز گذاشته شد تا بتوانند بدون عبور از پیچ و خم های مقرراتی فعال شوند.
در پی این فعالیت ها بود که تابستان 1381 سروصدایی در رسانه های غربی آغاز شد مبنی بر اینکه ایران مشغول ساختن بمب اتم است. این سروصداها در مرداد 1381 شروع شد. پس از این سروصدا، آژانس هم وارد عمل شد و از ایران در این زمینه سؤالاتی کرد تا روشن شود آیا اقدامات ایران قانونی بوده یا نه؟ فعالیت ها مخفی بوده و یا غیرمخفی؟ آیا این اقدامات با تعهدات ایران طبق معاهده NPT و قرارداد پادمان انطباق دارد یا نه؟ آیا برخلاف مقررات، اعمالی انجام شده است یا نه؟
سروصدای زیادی در رسانه های جهان به راه افتاد و در پی آن، آقای البرادعی در زمستان 1381 به ایران سفر کرد. در این سفر از نطنز بازدید به عمل آورد. بعد از آن، این بحث پیش آمد که پرونده ایران در شورای حکام مطرح شود. (4) چون امریکایی ها در آن ایام مصمم بودند که به عراق حمله کنند، لذا دست نگه داشتند و به همین دلیل حساسیت مسئله را کمی مسکوت گذاشتند. در آن شرایط، این بحث هم در امریکا مطرح بود که اول ایران یا عراق؟ ولی در نهایت تصمیم بر این شد که به عراق حمله شود. لذا امریکا کاملاً خود را در بهمن ماه آماده می کرد و در اسفند ماه با آمادگی کامل ظاهر شده بود و در روز آخر اسفند حمله به عراق آغاز شد. (5)
خود به خود، سروصدای بحث ایران در ماه فروردین و اردیبهشت به دلیل اینکه اوج بحث عراق و لشکرکشی به آنجا بود، کمتر شد. اما از خرداد که پیروزی امریکا در عراق مشهود شد و توانستند سرزمین عراق را تصرف کنند و هنوز هم مقاومتی که امروز در عراق است و فشارهایی که فعلاً روی سربازان امریکایی است، شکل نگرفته بود، به این فکر افتادند که تا شرایط مناسب است، مسئله ایران را در شورای حکام مطرح کنند تا پرونده به شورای امنیت برود و به دنبال آن تحریم و یا حتی عملّیات نظامی علیه ایران طراحی شود و یا حداقل فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران شکل بگیرد.
پرونده هسته ای ایران در آژانس
پرونده هسته ای ایران برای اولین بار در خرداد 1382، به طور رسمی در شورای حکام آژانس مطرح شد(6). البته در آن جلسه قطعنامه ای صادر نشد، بلکه گزارش مدیر کل مطرح شد و به عنوان بیانیه، رئیس اجلاس یک جمع بندی ارائه کرد که جمع بندی خوبی نبود. از آن زمان بود که در کشور این احساس خطر به وجود آمد که ممکن است توطئه ای علیه ایران طراحی شده باشد و با مشکلاتی مواجه شویم.تا آن زمان عمدتاً کارهای سیاسی و فنی برعهده سازمان انرژی اتمی بود، یعنی سفیر جمهوری اسلامی ایران در وین در بخش مربوط به آژانس، از طرف سازمان انرژی اتمی تعیین می شد و با تصویب رئیس جمهور منصوب می گردید. بنابراین سازمان هم کار سیاسی و هم کار فنی را برعهده داشت. وزارت خارجه هم در بعضی از مسائل در آن مقطع کمک می کرد. اما احساس ضرورت شد که این مسائل در سطح بالاتری مورد بحث و بررسی قرار گیرد و لذا موضوع برای اولین بار در شورای عالی امنیت ملّی مطرح شد که چه اقداماتی باید انجام شود. در این زمینه جلساتی برگزار شد تا به اجلاس بعدی که اجلاس ماه سپتامبر(شهریور سال 1382)بود، نزدیک شدیم. اختلاف نظر شدیدی بین سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه پیش آمد. به نظر سازمان انرژی اتمی، پرونده هسته ای ایران، مسئله مهمی نیست و ما می توانیم در این اجلاس، آن را حل و فصل کنیم، ولی وزارت خارجه هشدار شدیدی می داد که ممکن است مسیر پرونده، مسیر بسیار دشواری باشد. در واقع، نظر این دو ارگان درست نقطه مقابل یکدیگر بود. در جلساتی که در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملّی تشکیل می شد، این اختلاف نظرها کاملاً مشهود بود و اینجا بود که این بحث در سطح کشور مطرح شد که راجع به پروتکل الحاقی چه اقدامی باید صورت گیرد. در همین ایام سروصدای زیادی در کشور شروع شد که آیا پروتکل را بپذیریم یا نپذیریم؟ پذیرش پروتکل خیانت است و یا ضرورت؟ دلیل آن هم این بود که آقای البرادعی( مدیرکل آژانس) در گزارشی که برای ماه سپتامبر آماده کرده و منتشر شده بود، به صراحت به این نکته اشاره کرده بود که راجع به پرونده هسته ای ایران، بدون اینکه ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد و آن را اجرا کند، قادر به راستی آزمایی(7)نیست.
اولین قطعنامه علیه ایران
در اجلاس ماه سپتامبر، قطعنامه بسیار شدیداللحنی علیه ایران با اجماع (بدون رأی گیری) تصویب شد. (8) البته در آن مقطع، ما عضو شورای حکام بودیم. قطعنامه به گونه ای صادر شده بود که ما را به پشت درب شورای امنیت سازمان ملل برده بود. کاملاً روشن بود که یک برنامه ریزی حساب شده ای در پشت پرده انجام شده است تا به وسیله این قطعنامه، پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند. در این شرایط یک بحث جدید در کشور مطرح شد که در این شرایط، چه کاری باید انجام داد؟یک فرض این بود که به شورای امنیت خواهیم رفت و یک فرض هم این بود که مسئله به گونه ای قابل حل و فصل است. در آن مقطع که مسئله از لحاظ فنی و حقوقی بررسی شد(9)، نتیجه اولیه این بحث ها این بود که حتی اگر همکاری کامل را با آژانس طبق این قطعنامه انجام دهیم، باز هم در نوامبر(آذر 1382)به شورای امنیت خواهیم رفت. بنابراین باید به فکر یک سازوکار دیگری می بودیم که با آژانس همکاری کنیم و به شورای امنیت هم نرویم. بحث این نبود که تضمین شود هیچ گاه به شورای امنیت نخواهیم رفت، بلکه بحث این بود که در آن مقطع که امریکا در اوج غرور بود و کشور هم آمادگی های لازم را برای شورای امنیت نداشت، پرونده به شورای امنیت نرود. ضمن اینکه ما هنوز تمام راه ها را تجربه نکرده بودیم که آیا می توان مسئله را از راه های دیگری حل و فصل کرد یا نه. بنابراین موضوع در جلسات متعدد در سطوح مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
در حال حاضر هم، سازوکار تصمیم گیری ما در بحث هسته ای در چهار رده صورت می گیرد. یک رده بحث کارشناسی است که ریاست آن را یکی از مدیران وزارت خارجه برعهده دارد و تمام ارگان های مربوطه در آن شرکت دارند. بحث کارشناسی در رده بالاتر انجام می شود که جلسات آن در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملّی تشکیل می شود. رده سوم، کمیته ای در سطح وزراست که آن هم در دبیرخانه شورای عالی تشکیل می شود؛ و رده چهارم، در سطح سران نظام است که تصمیمات کلان و اساسی در آن رده اتخاذ می شود.
در جلسه سران نظام این بحث مطرح شد که ما طبق قطعنامه سپتامبر موظفیم تصویر کامل برنامه هسته ای در طول سال های گذشته را به آژانس ارائه کنیم. بحث اصلی این بود که آیا ارائه تصویر کامل می تواند مشکل را حل کند یا نه؟ اگر تصویر کامل را ارائه می کردیم، خود آن تصویر ممکن بود ما را به شورای امنیت ببرد. اگر ارائه نمی کردیم که به معنی تخلف از قطعنامه بود و به دلیل اینکه قطعنامه را اجرا نکرده ایم، به شورای امنیت می رفتیم. بنابراین بحث این بود که هر راهی را که انتخاب کنیم، پرونده ما به شورای امنیت خواهد رفت. به این دلیل در جلسات کارشناسی بحث شد که آیا در این زمینه، همکاری با اروپایی ها را شروع کنیم یا نه و آیا این همکاری مؤثر است یا نه؟ برخی معتقد بودند که همکاری با اروپا تأثیری ندارد، چون اروپا مستقل نیست و چون امریکا مصمم است ما را به شورای امنیت ببرد، لذا اروپا نمی تواند کاری انجام دهد. برخی هم معتقد بودند که همکاری با اروپا می تواند مؤثر باشد. همه این مباحث در جلسه سران نظام مطرح شد.
مذاکره با سه کشور اروپایی
به این نکته هم باید توجه داشت که سه کشور اروپایی در تابستان 1382 نامه ای برای دولت ایران فرستاده و طرحی را نسبت به مسائل هسته ای ایران پیشنهاد کرده بودند. البته در آن نامه مطالب مختلفی بود، از جمله اینکه ایران باید چرخه سوخت را کنار بگذارد. مشابه همین نامه را دولت روسیه هم برای دولت ایران فرستاده بود. آنها هم نوشته بودند که ایران باید چرخه سوخت را کنار بگذارد. لذا این بحث مطرح شد که آیا ما سه وزیر اروپایی را به تهران دعوت کنیم یا نه؟ اختلاف نظر از دو منظر مطرح بود. عده ای می گفتند اساساً بحث با اروپا مؤثر نیست. آنها اگر هم بخواهند، نمی توانند در برابر امریکا کاری از پیش ببرند. عده ای هم می گفتند اگر آنها را به تهران دعوت کنیم، پاسخ مثبت نخواهند داد. استدلال آنها هم این بود که هیچ گاه تا به حال سه وزیر مهم اروپایی به اتفاق، برای موضوعی به یک کشور غیراروپایی سفر نکرده اند و عملاً این کار، شدنی نیست. وزارت امور خارجه ما هم معتقد بود که این کار از لحاظ تشریفات، شدنی نیست. یعنی اگر سه وزیر را به تهران دعوت کنیم، نخواهند آمد. اما به هرحال در آن جلسه تصمیم گرفته شد که آنها را دعوت کنیم و اگر نپذیرفتند، جلسه در یک کشور اروپایی تشکیل شود. این بحث همزمان با این مسئله بود که مسئولیت پرونده هسته ای به یک فرد واگذار شود و همه ارگان ها زیر نظر او فعالیت کنند. در جلسه سران، نظر همه اعضاء بر این قرار گرفت که من مسئول این پرونده باشم.در واقع زمانی که ما سه وزیر را دعوت کردیم، در آن مقطع برای این هدف بود که ما چگونه کل تصویر برنامه هسته ای و همه فعالیت های گذشته را اعلام کنیم و به شورای امنیت هم نرویم. اگر می خواستیم فعالیت های گذشته را اعلام نکنیم، برای آژانس روشن می شد که قصد همکاری نداریم؛ چون اکثر فعالیت هایی که انجام داده بودیم و به آژانس اعلام نکرده بودیم، توسط کشورهایی که طرف معامله با ما بودند، به آژانس اطلاع داده شده بود. برای مثال کشور چین که ما با آن کشور قبلاً طرح هایی داشتیم و طبق پادمان می بایست به آژانس اعلام می کردیم و اعلام نکرده بودیم، توسط خود چینی ها به آژانس اعلام شده بود و آنها به ما گفتند که همه موارد را به آژانس اطلاع داده اند. همچنین برخی از تجهیزاتی که از روس ها خریده بودیم، آنها هم، همه موارد را به آژانس اطلاع داده بودند. حتی معلوم شد که آژانس از برخی آزمایشات مخفی که در سال های قبل انجام داده بودیم، باخبر است. برای نمونه ما یک آزمایش در تهران انجام داده بودیم که مسئول پروژه یک استاد دانشگاه بود و یکی از دانشجویان او در همان مورد رساله ای نوشته و آن رساله را در چندین نسخه منتشر کرده بود که اتفاقاً یک نسخه از آن هم در اختیار آژانس بود و ما از این مسئله مطلع نبودیم. بعدها آژانس یک نسخه از این رساله را ارائه کرد. یا نمونه دیگر در موضوعی که فکر می شد کسی از آن خبر ندارد، یکی از اساتید که در آن پروژه شرکت داشت، در مورد آن، مقاله علمی نوشته و در یک مجله بین المللی چاپ شده بود و یک نسخه از آن هم در اختیار آژانس بود. بنابراین آژانس از اکثر مواردی که فکر می شد از آنها بی خبر است، اطلاعات کاملی داشت. حتی نسبت به یکی از موارد که آزمایش آن حدود 12- 10 سال قبل انجام شده بود، زمانی که قرار بود موارد را به آژانس اطلاع دهیم، یکی از مسئولین آژانس گفته بود لابد آن موضوع را هم حتماً می نویسید. در واقع می خواست بگوید ما از آن هم مطلع هستیم!
اساس بحث من با سه وزیر اروپایی این بود که اگر کل تصویر برنامه هسته ای را با توجه به مقررات ارائه کنیم، با توجه به اینکه امریکایی ها اصرار دارند که ما را به شورای امنیت ببرند، آنها چه خواهند کرد؟ اگر آنها قول دهند که ایستادگی می کنند، ما با آنها شروع به همکاری و مشارکت کنیم. اگر هم نتوانند ایستادگی کنند که باید مسیر دیگری را انتخاب کنیم. وقتی سه وزیر را دعوت کردیم، اولاً آنها برای سفر به ایران اعلام آمادگی کردند و گفتند منوط به این است که مدیرکل های وزارت خارجه سه کشور به صورت غیررسمی به ایران سفر کنند و یک مذاکره کارشناسی انجام دهند تا ببینیم راهی وجود دارد یا نه؟ مدیرکل های سه کشور به تهران آمدند و با من و کارشناسان وزارت خارجه صحبت کردند و در نهایت وزرا تصمیم گرفتند که به تهران سفر کنند. البته در آخرین لحظاتی هم که سه وزیر عازم تهران بودند، هنوز نسبت به متنی که می بایست توافق شود، توافق نداشتیم. به هر حال آنها به تهران آمدند. در آغاز، در جلسه کارشناسی موارد مهم مورد بحث قرار گرفت و آنها نتوانستند موارد اختلاف را حل و فصل کنند. بنابراین مسائل مورد اختلاف به ناچار در جلسه ای با حضور من و وزرای اروپایی مطرح شد؛ جلسه بسیار طولانی که از صبح آغاز شد و تا حدود 3 بعدازظهر ادامه داشت تا ما بتوانیم به توافق برسیم.
تعهد اروپایی ها
در این جلسه اروپایی ها به ما قول دادند که اگر ما تصویر کامل هسته ای کشور را طبق قطعنامه به آژانس اعلام کنیم، اگر امریکایی ها بخواهند اصرار کنند که پرونده ما را به شورای امنیت ببرند، آنها ایستادگی خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که این اتفاق رخ دهد. البته شاید آن شرایط یک شرایط خاص بود(10). امریکایی ها در اوج غرور و پیروزی در عراق بودند و اروپایی ها هم قصد نداشتند این پرونده به شورای امنیت برود تا امریکایی ها بخواهند بحران دیگری در منطقه ایجاد کنند. در آنجا این قول را به ما دادند که ما ایستادگی می کنیم و نمی گذاریم این پرونده به شورای امنیت برود. لذا ما تصویر کامل را به آژانس اعلام کردیم، ضمن اینکه اعلام کردیم پروتکل الحاقی را امضا می کنیم. البته تمام مواردی که با سه وزیر اروپایی توافق کردیم، مواردی بود که نظام تصمیم گرفته بود که آنها را انجام دهیم. یعنی اگر با سه وزیر هم به توافق نمی رسیدیم، به صورت یک جانبه اعلام می کردیم که پروتکل را امضا می کنیم؛ تصویر کامل پرونده هسته ای را به آژانس ارائه خواهیم کرد و اعلام می کردیم که بخشی از چرخه سوخت را به حالت تعلیق درمی آوریم. یعنی تصویب شده بود که حتی اگر با سه کشور اروپایی هم به توافق نرسیدیم، این موارد را یک جانبه اعلام کنیم. ولی ما با آنها معامله ای انجام دادیم که ما این موارد را انجام دهیم و آنها هم در برابر آن چه تعهداتی را انجام بدهند.مهم ترین قولی که آنها به ما دادند، این بود که در برابر مسئله شورای امنیت ایستادگی کنند و کاری کنند که این مسئله در داخل آژانس حل و فصل شود. اروپا به این وعده خود در اجلاس نوامبر عمل کرد. یعنی علی رغم اینکه امریکایی ها با همکاری استرالیا، کره جنوبی و ژاپن پافشاری می کردند که این پرونده باید به شورای امنیت ارجاع شود، سه کشور اروپایی ایستادگی کردند و نگذاشتند پیشنهاد امریکا مطرح شود. این مسئله بسیار جالب توجه بود؛ حتی روس ها به ما گفتند که این اولین منظره جالب در تاریخ سیاسی بود و ما شاهد آن بودیم که انگلیس رودرروی امریکا قرار گرفته بود. ما تا به حال چنین منظره ای را ندیده بودیم، برای ما خیلی زیبا بود. ما از اجلاس نوامبر عبور کردیم، منتهی بعدها اعتمادسازی بین ما و اروپا یک مقدار دچار مشکل شد.
مشکل آفرینی لیبی
در آن مقطع ما از مذاکرات پشت پرده امریکا و انگلیس با لیبی مطلع نبودیم. همچنین از این موضوع بی خبر بودیم که دلالی که ما از او قطعاتی را خریداری کرده بودیم، همان دلالی بود که لیبی هم از او تجهیزات خود را خریداری کرده بود. ما متنی را راجع به آن دلال و تجهیزاتی که از او خریده بودیم، به صورت برگ جداگانه و خصوصی برای البرادعی به ضمیمه همان تصویر کامل پرونده ایران به آژانس ارائه کرده بودیم. مشخصاتی را که آژانس درباره آن دلال و مکان هایی که با او معامله کرده بودیم، به ما می داد، در واقع لیبی در اختیار امریکایی ها و انگلیسی ها قرار داده بود. لیبیایی ها تمام مسائل را از ابتدا تا انتها به امریکایی ها و انگلیسی ها گفته بودند و هر چه را که از این دلال و دیگران خریداری کرده بودند، تحویل امریکایی ها دادند و به هر آنچه امریکایی ها و انگلیسی ها از آنها خواسته بودند، عمل کردند، از جمله راجع به صلح خاورمیانه، اسرائیل و اینکه رابطه با فلسطینی ها و کمک های مالی به آنها را قطع کند. در واقع هر آنچه آنها می خواستند، از لیبی گرفتند. لذا وقتی می گویند مدل لیبی، این نیست که فقط سانتریفیوژها را جمع آوری کنیم و داخل کشتی بگذاریم و به واشینگتن بفرستیم، بلکه، مدل لیبی یعنی در مسیر به رسمیت شناختن اسرائیل، یعنی قطع رابطه با تمام نهضت های آزادی بخش در جهان؛ یعنی تمام مواردی که از قذافی قول گرفتند. این «مدل لیبی»است. لیبی پروسه صلح را قبول کرد. لیبی به نوعی از پروسه صلح خاورمیانه حمایت می کند و با مبارزان فلسطینی قطع رابطه کرده و همه کمک ها را قطع کرده و کاملاً تغییر جهت داده است. (11)به هر حال، از اطلاعاتی که از طریق لیبی به دست آورده بودند، متوجه شدند که ممکن است ما چیز دیگری هم از دلال گرفته باشیم که اطلاع نداده ایم. ما تجهیزاتی را که از این دلال گرفته بودیم، اعلام کردیم، جز یک مورد و آن هم مربوط به P2 بود که نگفته بودیم و اینها از طریق لیبی، اطلاعات کافی را از دلال به دست آورده بودند. از ما سؤال کردند که آیا شما نقشه های P2 را خریداری کردید یا خیر؟ معلوم شد که در این رابطه اطلاعاتی دارند، البته ما قصد داشتیم P2 را بعدها در اظهارنامه ها بنویسیم، ولی به هر حال آنها این مورد را تخلف محسوب کردند.
پاسخ به چند سؤال
•یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی: آقای دکتر P2چیست؟* دکتر روحانی: P2 سانتریفیوژ پیشرفته تر از P1 است.
•یکی از اعضای شورا: سانتریفیوژ چیست؟
* سانتریفیوژ دستگاهی است که گاز UF6 وارد آن می شود و از طریق آن غنی می گردد؟
•یکی از اعضای شورا: گاز UF6 چیست؟
* UF6 همان گاز هگزافلوراید است که ماده اولیه برای غنی سازی است. یعنی در واقع خوراک سانتریفیوژ محسوب می شود.
•یکی از اعضای شورا: غنی سازی یعنی چه؟
* در اورانیوم طبیعی(همچنین در UF6 که به صورت گاز است)ایزوتوپ های 235 کمتر از 1% است یعنی بیش از 99% درصد است). ما در غنی سازی، ایزوتوپ های 235 را به جای 0/7 درصد به 3/5 درصد می رسانیم. دستگاه های سانتریفیوژ به دلیل سرعت زیاد و از طریق گریز از مرکز عمل جداسازی را انجام می دهد. این دستگاه در طول یک دقیقه 60000 دورگردش دارد. یعنی در یک ثانیه حدود هزار دور گردش می کند و لذا به دلیل سرعت زیاد آن دو پایه آن نمی تواند ثابت باشد، لذا سمت بالا، از طریق مگنت معلق است و از سمت پایین به وسیله یک سوزن و داخل یک روغن گردش را انجام می دهد. در مجموع از لحاظ فنی یک ساختمان پیچیده ای دارد و اساساً از تکنولوژی پیشرفته ای برخوردار است. البته P1 نسلی است که دهه 60 در دنیا استفاده می شده، بعد از آن نسل های P1 ، P2 و ... مورد استفاده قرار گرفته اند. آن چیزی که ما در اختیار داریم، مدل P1 است و در مورد P2 هم در حد تحقیقاتی کارهایی در حال انجام است.
ماجرای P2
به هر حال مسئله P2 باعث شد که اعتماد بین ما و اروپا خدشه دار شود و به روند و پروسه ای که شروع کرده بودیم، ضربه اساسی وارد شود. به دلیل اینکه امریکایی ها از همان روزهای آغازین به اروپایی ها می گفتند که ایرانی ها به شما دروغ می گویند و تمام مسائل را به شما نگفته اند و آنچه اعلام شده، بخشی از پرونده است. در مقابل اروپایی ها می گفتند که ما به آنها اعتماد کرده ایم. موضوع P2 که کشف شد، اروپایی ها را عصبانی کرد و اساساً شک کردند که آیا ما غیر از P2 نقشه یا تجهیزات دیگری را هم گرفته ایم و به آنها اطلاع نداده ایم یا خیر؟ مثلاً به ما می گفتند که آیا شما نقشه بمب را هم گرفته اید؟ به دلیل اینکه لیبی نقشه بمب را هم خریداری کرده بود. آنها به ما می گفتند لیبی نقشه بمب را از همین دلالی که شما با او رابطه داشتید، خریداری کرده است. چگونه می شود که شما P2و P1 را بخرید و نقشه بمب را خریداری نکنید؟!در مجموع، به دلیل مسائلی که لیبی برای ما به وجود آورد، کار ما یک مقدار سخت و مشکل شد. ضمن اینکه علی رغم همه این مشکلات، در مراحل بعدی با اروپایی ها به یک توافق بسیار خوبی رسیدیم و آن این بود که ما دامنه تعلیق را یک مقدار گسترش دهیم و آنها در قبال آن، پرونده ما را از دستور کار آژانس خارج کنند. این توافق در فوریه 2004 در بروکسل صورت گرفت. ولی بعد از اینکه این توافق در سطح کارشناسان صورت گرفت. ولی بعد از اینکه این توافق در سطح کارشناسان انجام گرفت و بعد سه وزیر آن را امضا و برای ما ارسال کردند، امریکایی ها به آنها فشار آوردند و در نهایت از تعهدات خود عقب نشینی کردند. خبر فشار شدید آمریکا را ابتدا از طرق سیاسی شنیدیم و بعد در روزنامه های اروپایی هم موضوع منتشر شد که بوش با بلر تماس گرفته و از کار سه کشور اروپایی انتقاد کرده که این چه توافقی است که با ایران امضا کرده اید؟
ما غنی سازی را خیلی کمتر از حدی که در قطعنامه ها آمده بود، تعلیق کردیم و آنها هم تعهد کرده بودند که پرونده ما را در ماه ژوئن از دستور کار شورای حکام خارج کنند. به هر حال به دلیل مخالفت امریکا و سروصدای دیگران و مسئله راه اندازی اصفهان این کار انجام نگرفت. این موضوع باعث شد تعلیقی را که روی قطعه سازی و مونتاژ شروع شده بود، به هم بزنیم. شروع مجدد قطعه سازی و مونتاژ، یک فضای سیاسی شدیدی علیه ما به وجود آورد.
پی نوشت ها :
1. دعوت به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست جمهوری، 12 آبان 1383.
2. برای آگاهی از مبحث غنی سازی اورانیوم رجوع کنید به:
-http://en. wikipedia. org/wiki/Enriched_uranium
-http://www. nrc. gov/materials/fuel-cycle-fac/ur-enrichment. html
-http://www. ieer. org/reports/uranium/enrichment. pdf
-http://world-nuclear. org/
3. حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای به صراحت در ماده 4 معاهده NPT بیان شده است.
http://www. un. org/events/npt2005/npttreaty. html
در مورد مجادلات تفسیری مرتبط با این ماده نگاه کنید به:
http://www. wmdcommission. org/files/No5. pdf
4. تعاملات آژانس انرژی اتمی و ایران به همراه اسناد و گزارش های مرتبط در وب سایت آژانس قابل دسترسی است.
http://www. iaea. org/NewsCenter/Focus/IaeaIran/index. shtml
5. در مورد حمله امریکا به عراق در سال 2003 به منابع زیر رجوع کنید:
-http://en. wikipedia. org/wiki/Iraq_War
-http://en. wikipedia. org/wiki/2003_invasion_of_Iraq
John Keegan,The Iraq war,NewYork:Vintage Books,2005
Scott Ritter,War on Iraq:What Team Bush Dosen't Want You to Know,NewYork:Context Books,2002
6. http://www. iaea. org/NewsCenter/Focus/IaeaIran/index. shtml
7. Verification
8. http://www. iaea. org/Publications/Documents/Board/2003/gov2003-69. pdf
9. در آن زمان در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملّی کمیته ای تشکیل شده بود و در آن کمیته وزرای مربوطه شرکت می کردند و بحث های مفصلی در این زمینه صورت می گرفت.
10. برای اطلاع از متن توافق تهران نگاه کنید به:
http://www. iaea. org/NewCenter/Focus/IaeaIran/statement_iran21102003. shtml
11. برای اطلاعات بیشتر در مورد خلع سلاح لیبی نگاه کنید به:
http://www. armscontrol.org/
factsheets/Libya Chronology
http://www. armscontrol. org/act/2004_06/NewAnalysis
http://www. vertic. org/assets/TV112. pdf
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}